گام های تاریخ

ساخت وبلاگ
ایشان نوشته است :۱-  شما در ۳۲ سال حکومت خود….ایشان یادشان رفته که ۳۲ سال حکومت خامنه ای از زیر زمین سر بر نیاورده ، بلکه ادامه حکومتی است که بر پایه ولایت مطلقه فقیه شکل گرفته است. بر اساس اصل  ۴۵  قانون اساسی جمهوری اسلامی :انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچه‌ها، رودخانه‌ها و سایر آبهای عمومی، کوه‌ها، دره‌ها، جنگلها، نیزارها، بیشه‌های طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث، و اموال مجهول‌المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد می‌شود در اختیار حکومت اسلامی است تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل نماید. تفصیل و ترتیب استفاده از هر یک را قانون معین می‌کند.می بینید مردم ایران هیچ گون حقی بر ثروت های کشور ایران ندارند و همه ی این ثروت ها در اختیار ولی فقیه است که هر گونه خواست خرج کند.۲ -  … مستبدانه و عامدانه، باعث و بانی بدبختی میلیونها ایرانی و عقب‌ماندگی و انزوای کشور ایران بوده‌اید..خیر جناب آقای'>آقای پهلوی . ایشان قصدی برای بدبختی مردم ایران نداشته است. بلکه ایشان « عامدانه » قصدشان ترویج ایده ئولژی دینی - شیعه اثنی عشری - بوده است. دیگاه کور « ایده ئولژی » ها همیشه باعث بدبختی و استبداد بوده است. آقای رضا پهلوی یا به این موضوع آشنا نیست - که عجیب است - یا آن که نخواسته است آن را  بیان کند تا فردای دیگر باز با این رنگ شاید بتوان مردم را در دنبال « دینی » دیگر بسیج کرد!!۳ -  … شما ۳۲ سال  یک نفره برای مردم ایران تصمیم گرفته اید…نه جناب پهلوی . تصمیم های وی یک نفره نبوده است . کل دستگاه حکمرانی جمهوری اسلامی همراه وی بوده از جمله روحانیت و پیروان آنان، شما چرا شخص علی خامنه ای را مقصر همه بدبخت گام های تاریخ...
ما را در سایت گام های تاریخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3hazer116 بازدید : 191 تاريخ : يکشنبه 11 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:11

سرگردانی تاریخی چه وقت تمام می شود؟پاسخ کوتاه: هنگامی که مردم بدانند چه می خواهند!همه ی نشانه های امروز جامعه ی ایران حاکی یک خودجوشی برای رهایی از این بن بست تاریخی است. این خود جوشی با آنچه حاکمیت ایده ئولژیک می خواهد رو در رو است.  زندگی روزانه و معمولی مردم گذشتن از سنت های دینی است بویژه بین نسل جوان و انتخاب روش زندگی غربی است حتا فرزندان حکومت چیان!این دو نگرش، بیشترین نیروی جامعه و حکومت را متوجه خود کرده است:مردم به روش های گوناگون می کوشند زندگی دلخواه خود را داشته باشند، و حکومت با همه ی توان می کوشد زندگی مردم را مطابق دلخواه خود شکل دهد!دستاورد این کنش اجتماعی و واکنش حکومتی چه خواهد بود؟ بی شک در آخر کنش اجتماعی مردم پیروز است. کنش اجتماعی هر چه بی شکل تر باشد، پیروزی اش دیرتراست. اولین شرط این پیروزی، گسترش نهادهای مردمی است با هدف های مشخص اجتماعی.این نهادها اعتماد بهم ریخته تاریخی مردم را می توانند بازسازی کنند و اعتماد به خود و رای خود را بوجود آورند که بهترین جانشین برای اعتمادهای برباد رفته تاریخی است.این نهادها هرچند همیشه با سرکوب حاکمیت روبرویند اما راه برون رفت دیگری از استبداد و گام نهادن در راه آزادی و دموکراسی وجود ندارد. آنها که فکر می کنند این نهادها باید مجوز حکومتی داشته باشند، باید توجه داشته باشند این مجوزها هنگامی داده می شود که هدف های این نهادها با سیاست های حکومت ها هماهنگ و زیر نظر انان باشد مانند اتحادیه های اصناف بازار و تجارت! که می خواهند از رانت های حکومتی سود ببرند.نمونه نهادهای مستقل از حکومت که همچنان سرپا مانده اند، کم اند اما سرمشق می توانند باشند. نمونه هایی از این نهادهای مستقل:    اولین نهاد مردم گام های تاریخ...
ما را در سایت گام های تاریخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3hazer116 بازدید : 203 تاريخ : يکشنبه 11 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:11

نوشته ای در واتس آپ دیدم با این عنوان:بزرگ‌ترین حُسن زندگی در غربنویسنده هم گویا ایشان است :بهزاد مهرانی، نویسنده و روزنامه‌نگار… تجربهٔ نزدیک به یک دهه زندگی در غرب به من نشان داده که در این جوامع برای پیش‌بُرد و پیشرفت کارها به هیچ‌وجه نیاز نیست که دروغ بگویی و پشت هم‌اندازی کنی. آدم‌ها دروغ نمی‌گویند نه چون قدیس هستند و یا شیوه‌های تربیتی‌شان چنین و چنان است بلکه دروغ نمی‌گویند چون کم‌ترین نیازی به آن ندارند.وقتی کارها بسامان باشد و روال انجام هر کاری مشخص باشد و قانون مملکت پشت فردی باشد که حقش ضایع شده است، چه نیازی وجود دارد که فرد دروغ بگوید یا چاپلوسی کند و یا دنبال پارتی بگردد؟..ایشان به جنبه اخلاقی در جوامع غربی تکیه می کند نه به ساختار اجتماعی آن.نمی گوید که:۱ - چرا مردم نیازی به دروغ گویی، پشت هم اندازی ندارند؟ ۲ - چرا کارها بسامان است؟این جنبه اخلاقی از زمین نروییده و تصمیم مردمش هم نبوده است.  بلکه  آنچه باعث چنین روشی از زندگی شده، « آزادی » است. آزادی نه به معنای هرکس هر چه دلش خواست انجام دهد، بلکه آزادی به معنای استفاده از حقوقی که برای فرد وجود دارد، چه در زمینه کارهای شخصی و چه اجتماعی. این آزادی به افراد امکان می دهد که نیازی به پنهان کاری نداشته باشند. زیرا فرد بدون ترس ،از همه ی حقوقش می تواند استفاده کند. این حقوق از خانواده شروع می شود و به سطح جامعه می رسد. اولین آن حق آزادی بیان است. هیج کس در کشور های غربی برای عقیده و نظرش تنبیه نمی شود حتا اگر حرفش مخالف منافع عمومی باشد. این حق از خانواده شروع می شود که بچه می تواند حرفش را بزند و پدر و مادر تنبیه اش نمی کنند که هیچ، با وی گفتگو می کنند مانند دیگر اعضای خا گام های تاریخ...
ما را در سایت گام های تاریخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3hazer116 بازدید : 187 تاريخ : يکشنبه 11 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:11